حماسه سازان شهر
شرف
نگه مکن که ز ميدان
شهيد ميآييم
ز ابتلاي خدا روسفيد
ميآييم
صفي چو صخره ايمان
کشيد ميآييم
تني مقابل هر تانک
گر که استاديم
ز کورههاي گدازان،
حديد مياييم
چنين به قفل زمانه،
کليد ميآييم
حديث گام در آتش،
ز شرح ابراهيم
براي آن که شنيد
و نديد ميآييم
اگر که خلق رها
بايد از پليدي ظلم
شريف و پاک به
جنگ پليد ميآييم
حسينيان زمانيم
اگر قبول کند
بهدارها همه ديدند
همچو حلاجيم
کنون به جنگ ددان،
بايزيد ميآييم
چه خوش معاملهاي
با خدا نمودستيم
تني فروخته، جاني
خريد مياييم
نبرد وقفه ندارد
که تا خبر برسد
که خلق از شب ديوان
رهيد، ميآييم
به آن دلاور مسعود
بخت ميگوييم
شهيد گشته، وليکن
سعيد ميآييم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر