۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبه

انقلاب از كجا آغاز ميشود


انقلاب از کجا آغاز می‌شود»
از خدا پرسیدم:
درد از کجا درمان می‌شود؟
گفت از این‌که تغییر بدهی
گفتم تغییر از کجا آغاز؟
گفت این‌که بخواهی زیر و رو کنی
              
و دعا پله دوم است
گفتم پله بعدی... ؟
پرسید: عارفانم مگر این را به تو نگفته‌اند: ”تو پای به راه در نه و... “...

گفتم: از خودت می‌خواهم بشنوم!
گفت: «سرتاسر کتابهای پیامبرانم پر است!. و گفته‌ام که:
دوست دارم ان کسی را که برای عشقش به نبرد می‌خیزد»...

ـ و چهره‌ی خدا برافروخته بود، وقتی که ادامه می‌داد ـ :
«... صف در صف، با استواریی از جنس پولاد...
... با سلاحهایی خروشان
... . که هیچ‌گاه زنجموره نمی‌کنند
... . و زاری نمی‌کنند
... . و سینه‌ها را سپر می‌کنند
... . با قامتهایی هم‌چون تفنگهایی شعله ور... »...
و کلام خدا وقتی روی پوست دلم می‌نشست،
مانند شعر می‌شد. این‌چنین گرم و دلنشین و انگیزا!:
«و عشق من‌اند آنان
همانان که شمایان مرده‌شان می‌پندارید
یا وقتی می‌رزمند،
خائنان و دشمنان هزار دام پیش پایشان... . ـ
اما من برای پیروزیشان، پرشوق‌ترین و تواناترینم»
گفتم پاسخ پرسشم را گرفتم
خدا گفت: حال من سؤال دارم: « انقلاب از کجا آغاز می‌شود؟»

گفتم: از من!

۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

چرا اين رژيم در هفته هاي اخير وحشيانه جوانان را اعدام ميكند؟


چرا اين رژيم در هفته هاي اخير وحشيانه جوانان را اعدام ميكند؟
طي هفته اخير تا امروز يعني 3ارديبهشت 94 نفر اعدام شده اند . همين امروز(پنجشنبه 3ارديبهشت ) 9 نفر در بندرعباس به دار آويخته شدند . اين اعدامهاي وحشيانه حتی در مقایسه با سوابق قبلي همین رژیم ضدبشری هم یک رکورد محسوب می‌شود.
البته پیش از این هم انتظار می‌رفت که بعد از عقب‌نشینی‌های خفت‌بار در لوزان، و اوج جنگ و دعواهایی که بین باندهای رژیم درگرفت، حاکمیت آخوندی اعدامها را که شاخص سرکوب است، افزایش دهد.
واقعیت این است که شکافهای رژیم در بالا، همیشه فضا را برای بیرون زدن و ظاهر شدن نارضایتی‌های عمیق اجتماعی ایجاد می‌کند، که در حال حاضر واقعاً انفجاری است. وقتی سایر بحرانها و ضعف و درماندگی رژیم درحل آنها نیز وجود دارند، مثل شکست رژیم در یمن، در تکریت عراق و سلسله شکستهایی که این روزها در سوریه نصیب رژیم اسد شده است… همه اینها التهاب اجتماعی را دامن می‌زند و به اقشاری که زیر فشارهای اقتصادی و سرکوب در حال له شدن هستند، امکان می‌دهد که حرکت کنند و مطالبات حقه خودشان را طلب کنند. شاخصترین آنها حرکت درخشان و سراسری معلمان بود. ضمنا این‌که باید در نظر داشت که روز جهانی کارگر نیز در پیش است.
اگر اعدامهای یک هفته گذشته یک رکوردشکنی حتی در معیارهای خود رژیم محسوب می‌شود، به‌خاطر این است که بحرانهایی که همه با هم روی سر رژیم آوار شده‌اند هم، بی‌سابقه و در نوع خود، نیز یک رکورد است.

زمانی که خمینی در سال67، زهر آتش‌بس را سرکشید، برای این‌که جلو مطالبات اجتماعی را که تا آن زمان با جنگ قفل شده بود، بگیرد، به قتل‌عام زندانیان سیاسی دست زد، چرا که از نیروی برانداز خود وحشت داشت. ولی سوالی که به ذهن متبادر می‌شود این است که در حال حاضر کسانی را اعدام می‌کند که زندانیان عادی هستند.
حال بايد پرسيد : اعدام زندانیان عادی با بحرانهای فراگیر رژیم چه ربطی دارد؟
تردیدی نیست که اگر رژیم دستش می‌رسید و شرایط بین‌المللی اجازه می‌داد، باز هم زندانیان سیاسی را اعدام می‌کرد، اما اعدام زندانیان سیاسی به‌لحاظ سیاسی و بین‌المللی برای رژیم هزینه زیادی در پی خواهد داشت. بنابراین در جهت ایجاد رعب و وحشت، زندانیان عادی را اعدام می‌کند (حتي به بهانه هاي مسخره وغير واقعي) و باز اگر افشاگریهای مجاهدین نبود، ترجیح می‌داد که تمام این اعدامها را در ملأعام انجام بدهد که آثار ارعابی بیشتری داشته باشد.
از طرف دیگر، خیلی از کسانی را که رژیم در این موج اخیر اعدام کرده حتی در چارچوب قوانین خود رژیم بیگناه محسوب می‌شدند، یا جزایشان اعدام نبوده است. بر اساس اطلاعات موجود، بعضی از کسانی که اعدام شدند، جرمشان فقط اعتراض علیه اعدام همبندانشان بوده است. اما به‌دلیل همان نیازی که رژیم برای ایجاد ارعاب دارد، هر قدر بحرانهایی که احاطه‌ش کرده‌اند بیشتر و شدیدتر می‌شود، هر قدر حلقه‌یی که به گردن رژیم افتاده، تنگتر می‌شود، بیشتر به اعدام رو می‌آورد؛ چون ظاهراً اعدام، در دست‌ترین ابزار ارعاب برای رژیم است.
البته این وضعیت و این دایره شوم همان‌طور که تاریخ دیکتاتوریها نشان می‌دهد؛ بالاخره جایی شکسته می‌شود. و این وقتی است که مانند اعدام زندانیان سیاسی، هزینه اعدام زندانیان عادی را هم بتوانیم برای رژیم بالا ببریم، یعنی رژیم حس کند که اعدامها دارد به ضررش تمام می‌شود و ممکن است به انفجار اجتماعی راه ببرد.


بنابراین عموم مردم، به‌خصوص جوانان آگاه و انقلابی، در این مورد وظیفه ملی و انسانی دارند. وظیفه‌ای که در اطلاعیه شورای ملی مقاومت که روز 30فروردین در رابطه با اعدامها صادر شده روی آن تأکید شده است:، « مقاومت ایران، عموم مردم به‌ویژه جوانان را به اعتراض علیه این اعدامهای جنایتکارانه و همدردی و همبستگی با خانواده‌های قربانیان فرا می‌خواند»

۱۳۹۴ فروردین ۲۸, جمعه

مردم حاضر در صحنه در تجمع معلمين : ما هم بايد مثل معلمين بلند بشيم كارد به استخوان ما هم رسيده ....



خبر اول بسياري از رسانه ها و خبرگزاري هاي معتبر جهاني : مردم ايران ديگر تن به ظلم و نا برابري نميدهند معلمين ايراني بپا خاستند....
خبرگزاري العربيه: هزاران معلم در سراسر ایران تجمع اعتراضی برگزار کردند
خبرگزاري آسوشيتدپرس: معلمين 70شهر در ايران فرياد آزادي سر دادند آنها شعار ميدادند ”زنداني سياسي آزاد بايد گردد”
معلمان معترض در شهرهای تهران، کرج، اراک، ساوه، خمین، دهدشت، شهرکرد، سنندج، قروه، مریوان، خرم‌آباد، بروجرد، الیگودرز، نورآباد، دلفان، کرمانشاه، یزد، بجنورد، سبزوار، جاجرم، زنجان، ابهر، قزوین، مشهد، بندرعباس، بندر موسوم امام، بوشهر، قزوین، همدان، شاهرود، ایلام، رشت، شهرضا، زاهدان، زرین دشت، داراب، ایوان و... تجمع کردند. در تهران علاوه بر تجمعات 300نفر هم جلو مجلس رفتند. .
ماموران سركوبگر از ترس خشم معلمين و حاميان آنها جرأت نزديك شدن به اين تجمعات با شكوه و خشمگينانه را نداشتند.
مردمي كه شاهد اين صحنه تظاهرات بودند ميگفتند درود به غيرت شما معلمين ما هم بايد مثل اين معلمين بلند بشيم ، كارد به استخوان ما هم رسيده ....

زنان و دختران دشمنان سرسخت نظام ولايت فقيه




دشمن اصلي حكومت ملاها زنان و دختران هستند
خنده دار ترين حرف و البته جدي ترين حرف آخوندهاي حكومتي : مسئله حجاب براي ما يك مسئله امنيتي است  و امنیت نظام ولایت‌فقیه با آن گره خورده است!!!!
اين صحبتهاي موحدي كرماني در نماز جمعه ي امروز تهران بود، حرف او از نظر ما كاملا درست است چرا كه مسئله ي اين نظام قبل از اينكه حجاب و ... باشد اين است كه نيمه ي جامعه (زنان) را طوري سركوب كند كه نيمه ديگر (مردان) حساب كار دستشان بيايد و سكوت پيشه كنند . براي همين هم هست كه ميگوييم  شاخص يك دولت دمكراتيك برخورد آن حكومت با مسئله زنان و جوانان آن جامعه است.
اين آخوند كثيف و حكومتي در ادامه صحبتهايش گفته بود : «بد حجابی فقط یک گناه عادی نیست، بلکه با امنیت کشور بستگی دارد. آن بد حجاب شاید هم متوجه نباشد، اما عملاً داره دهن کجی به نظام جمهوری اسلامی نشان می‌دهد!!!
به قول خانم مريم رجوي آخوندهاي حكومتي ضربه را از جايي خواهند خورد كه فكرش را هم نميكنند .
آري  روزهاي غم انگيزي براي ولايت فقيه و اعوان و انصارش در راه است.... 

۱۳۹۴ فروردین ۲۱, جمعه

دوستان اوضاع سيدعلي و رژيمش واقعا پتاله !!!


دوستان اوضاع سيدعلي و رژيمش واقعا پتاله !!!
با افزايش تحريمهاي اروپا بر  عليه رژيم احمد خاتمی درنماز جمعه ي امروز  21فروردین از تحریمهای مجدد اتحادیه اروپا جيغ و فغان سر داد!!!
وی گفت: «شما می‌بینید هنوز جوهر بیانیه خشک نشده، باز اتحادیه اروپا می‌آید تحریمهای جدید جعل می‌کند، این یعنی چی؟ یعنی اینها به کمترین قرارهای اخلاقی هم پایبند نیستند. مقام رهبری تأکید داشتند مذاکره‌کنندگان ما به این نکته توجه کنند که اینها دشمنند. مطلقاً قابل اعتماد نیستند، مردم ما درست فهمیدند که بعد از 36سال مثل شکوه سالهای اول، از صمیم جان می‌گویند مرگ بر آمریکا!!

علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم هم شب گذشته 20فروردین طی مصاحبه‌یی با تلویزیون رژیم اذعان کرد در صورت توافق نهایی هم دو نوع تحریم اصلي باقی می‌ماند.

بعد از موضعگيري هاي خامنه در خصوصا مذاكرات  اوباما هم حول آن صحبت كرده است :
تلویزیون سی.ان.ان در گزارشی از سخنان روز پنجشنبه خامنه‌ای و روحانی در ارتباط با توافق اتمی گفت: یک هفته بعد از موافقت بر روی یک چارچوب کاری در مورد توافق اتمی، به نظر می‌رسد که رژیم ایران از استنباط آمریکا از این توافق به‌طور بسیار علنی فاصله گرفته است.
اوباما در سفری به کشور جامائیکا به این اظهارات واکنش نشان داد. اوباما معیار سنجش این توافق را عملی شدن آن دانست و گفت: مذاکرات 2 یا 3ماه آینده، بسیار حساس خواهد بود. باید توافقنامه‌یی صورت بگیرد که به جهان اطمینان خاطر بدهد رژیم ایران در پی سلاح اتمی نیست.
گزارشگر سی.ان.ان گفت: تا رسیدن به یک توافق نهایی، راه بسیار طولانی وجود دارد اختلافات به حدی جدی است که چه بسا هیچ توافقی حاصل نشود...

بعد از خوردن جام زهر اتمي در مذاكرات ، نوبت سركشيدن جام زهر اجتماعي است به اين شك نكنيد


دوستان عزيز سلام بر همگي گفتيم كه با آغاز زهر خوري اتمي به وسيله ي  عظميِ دست شكسته لاجرم اعتراضات هم شعله خواهد كشيد و مردم طلب اقتصاد بهتر و آزادي هاي سياسي و اجتماعي را بيشتر ا ز قبل به زبان مي آورند ، البته اينها همه از عوارض سحر است و اينها كه من اينجا آورده ام فقط مشت كوچكي از خروار اعتراضاتي است كه به ما ميرسد . بخوانيد:
اولين تجمع اعتراضي دانشجويي سال94- 16 فروردين94
دم بچه هاي علوم اقتصاد گرم كه اولين تجمع اعتراضي دانشجويي سال 94 رو كليد زدن!
روز 16 فروردين جمعي از دانشجويان دانشگاه علوم اقتصاد تهران، واقع در تقاطع خيابان طالقاني- حافظ در اعتراض به ادغام اين دانشگاه، با دانشگاه خوارزمي تجمع كردند. رژيم از ترس اعتراضات دانشجويي اين اقدام را در تعطيلات عيد و به صورت پنهاني انجام شده است و دانشجويان در اولين روزتحصيلي وقتي به دانشگاه رفتند، با تابلوي دانشگاه خوارزمي روبه رو شده اند . دانشجويان خشمگين تصميم گرفته اند در اعتراض به اين اقدام وقيحانه ي وزارت علوم و سازمانهاي مربوط به آن، به مدت يك هفته از رفتن سر كلاس خودداري كنند
***
اعتراض كاركنان شركتهاي واردات و صادرات در اردبيل
، جمعی از کارکنان شرکت های واردات و صادرات اردبيل روز يكشنبه 16 فروردين  نسبت به واگذاری تابلوهای شهری اردبیل به افراد ثروتمند و مافیایی اعتراض کردند، سپس با ارسال نامه اي به شوراي شهر اردبيل اعتراض خود را به موضوع واگذاري تابلوهاي شهر به اين قبيل عوامل حكومتي و مافيايي و داراي ثروتهاي كلان اقتصادي ابراز كرده و گفته اند كه اين عمل باعث ورشكست شدن شركتهاي كوچكتر مي شود، در صورتيكه با اين كار سرمايه هاي هنگفت آنها هر روز اضافه تر شده و فلاكت و بدبختي نصيب شركتهاي كوچكتر كه داراي سرمايه كمتري هستند، مي شوند!
***
درگيري جوانان با نيروي انتظامي در ورزشگاه آزادي تهران
روز چهارشنبه 19 فروردین حین برگزاری مسابقه فوتبال در ورزشگاه آزادی تهران، تعدادي از مأموران انتظامی به چند نفر از تماشاچيان هيجان زده توهين كرده و قصد مزاحمت و آزار و اذيت آنها را داشتند. اين موضوع باعث ايجاد تنش در ورزشگاه شد و جوانان شجاع و خشمگين با مأموران انتظامي درگير شده و شروع به كتك كاري با يكي از آنها كردند و به اين ترتيب باعث ترس و وحشت مأموران شدند ».
***
تجمع اعتراضي كاركنان كارخانه كاميون سازي در اردبيل
کارکنان کارخانه کامیون سازی ”مای وان” اردبیل روز چهارشنبه 19 فروردين نسبت به پرداخت نشدن 3ماهه حقوق خود اعتراض كرده و مقابل كارخانه دست به تجمع زدند. معترضين خواستار رسيدگي به مشكلاتشان و پرداخت حقوق معوقه خود شدند و اعلام كردند تا رسيدن به خواسته هايشان و گرفتن يك پاسخ مشخص به تجمع و اعتراضشان ادامه خواهند داد ».
***
اعلام تجمع سراسری معلمان در روز پنجشنبه 27 فروردین

 فرهنگيان شهرهاي مختلف ايران در اعتراض به وضعیت نامطلوب و بحرانی حاکم بر آموزش و پرورش کشور و عدم پاسخگويي دولت و مجلس به اعتراضات اخیر و خواسته های صنفی معلمان، تصمیم به برگزاری تجمع  اعتراضي در مقابل سازمانها و ادارات آموزش و پرورش شهرهای خود دارند و اين فراخوان را در شبکه های اجتماعی منتشر كرده و از عموم مردم شريف ايران درخواست حضور فعال و پشتيباني در صحنه كرده اند. با اين اميد كه این بار نیز معلمان سراسر کشور حضوری منسجم و حداکثری داشته باشند ».

قسمتي از سخنراني خواهر مريم رجوي


اگر این رژیم صد بار بدتر از رژیم شاه است پس صد بار بیشتر از رژیم شاه باید جلویش ایستاد و ما ایستاده‌ایم ومی ایستیم دیگر چشمک و چراغ زدنهایی از قبیل اینکه حالا با جناح مثلا نرم‌ تر آین رژیم برویم و یا مثلا این رژیم را اصلاح کنیم اینها حرف مفت است صریحتر بگویم اینها خیانت است مگر میشود با افعی شرزه به 
مسالمت و سازش رسید؟

افعی کبوتر نمی زاید.....................
خانم مريم رجوي 

۱۳۹۴ فروردین ۱۹, چهارشنبه

شعري زيبا براي دختران مجاهد و حماسه سازان 19فروردين در شهر اشرف آنان كه تا به آخر سرود رهايي را تا پيروزي خواهند خواند



 براي شهيدان 19فروردين 90
حماسه سازان شهر شرف

نگه مکن که ز ميدان شهيد ميآييم
ز ابتلاي خدا روسفيد ميآييم
از آن جدال که انسان مقابل شيطان
صفي چو صخره ايمان کشيد ميآييم
تني مقابل هر تانک گر که استاديم
ز کوره‌هاي گدازان، حديد مياييم

به پيش لشکر آهن، بدون شمشيريم
چنين به قفل زمانه، کليد مي‌آييم
حديث گام در آتش، ز شرح ابراهيم
براي آن که شنيد و نديد مي‌آييم
اگر که خلق رها بايد از پليدي ظلم
شريف و پاک به جنگ پليد ميآييم
حسينيان زمانيم اگر قبول کند
خوشيم زان که به جنگ يزيد ميآييم
به‌دارها همه ديدند هم‌چو حلاجيم
کنون به جنگ ددان، بايزيد ميآييم
چه خوش معامله‌اي با خدا نمودستيم
تني فروخته، جاني خريد مياييم
نبرد وقفه ندارد که تا خبر برسد
که خلق از شب ديوان رهيد، ميآييم
به آن دلاور مسعود بخت مي‌گوييم

شهيد گشته، وليکن سعيد ميآييم.

خواننده ي خوش صدا گيسو شاكري از شهر اشرف و حماسه ي قهرمانان 19فروردين ميگويد .....



گيسو شاکري ـ فرا حماسه‌ها، آهوان آزاد دشت اشرف
هر بار که فيلم حمله و کشتار فجيع مزدوران مالکي و خامنه‌اي را به ساکنان مبارز شهر اشرف تماشا مي‌کنم و مي‌بينم که چگونه اين مزدوران و با چه دقتي سينه‌ي اشرفيان را تک به تک نشانه مي‌روند و آنان را به خاک مي‌اندازند، شکارگران بي‌رحمي را مي‌بينم که نه به شکار که به کشتار دسته جمعي آهوان آزاد دشت اشرف آمده‌اند. نسترن و آسيه و فاطمه و مرضيه و فائزه و صبا و ديگر ياران شجاع و از جان گذشته‌شان را مي‌بينم که با دست خالي و يک‌به‌يک به خاک مي‌افتند درحالي‌که تا آخرين لحظه نويد فرداي بهتر و مرگ ديکتاتوري را فرياد مي‌زنند و خامنه‌اي و مزدوران او را به مصاف مي‌طلبند. از يک سو تنم از اين همه قساوت و بيرحمي مي‌لرزد و از سوي ديگر از اين همه شجاعت و مقاومت نيرو مي‌گيرم و سرشار از اميد مي‌شوم. شما آزادي را فرياد نمي‌زنيد، آن را با تن و جان خود زندگي مي‌کنيد. و تو اي صباي عزيز که با چشمان باز تا آخرين لحظه نويد آزادي مي‌دهي، چشمانت همه زندگي است که تا جاودان هر آزاده‌اي را همراهي مي‌کند.

هر بار با ديدن شما بر اين باور استوارتر مي‌شوم تا بگويم که محکوم کردن اين همه جنايت کافي نيست. بايد يک يک ما که در هر کجاي جهانيم به دفاع از حقوق انساني مبارزان اشرف برخيزيم تا پيش از هر چيز و به هر شکل ممکن مانع تکرار اين جنايت بشويم و تا آن‌جا پيش رويم که بنيادهاي اين همه شرارت را که سرچشمه‌اش رژيم جنايتکار جمهوري اسلامي است از ريشه بر کنيم.
هم‌چنين هر بار با ديدن شما بر اين باورم استوارتر مي‌شوم تا بگويم که شما زنان و مردان آگاه و باورمند در اشرف، فرا حماسه‌ايد، فرا بابک‌ايد، فرا مزدک‌ايد، فرا آرش‌ايد و به راستي فرزندان خلف مريم و مسعوديد. شما سدي هستيد زنده و پايدار در برابر رژيمي خونخوار و فريبکار و ضدانساني و در حال زوال و نابودي. هر کوششي در مقابل پايداري و شهامت و از خود گذشتگي شما رنگ مي‌بازد.

تقابل شما با رژيم جمهوري اسلامي تقابل زندگي و مرگ است، / تقابل آزادي و اسارت است، / تقابل بالندگي و سرکوب است، / تقابل سلامت و فساد است، / تقابل عشق به زندگي است و نفرت و کوردلي، / تقابل نگاه به آينده است و گذشته‌ي کور و سياه، /تقابل گذشت و حماسه آفريني است و حرص و آز و خونخواري، / تقابل روشنايي و تاريکي است، / تقابل هستي و نيستي است، / تقابل افتخار و شرافت و انسانيت و صداقت است و بدنامي و فريب و پليدي.

اشرف، تنها پايگاه ديروز و امروز مجاهدان نيست، کانون استراتژي يک نبرد است که با باور و عشق، براي آزادي و برابري يک ملت و بر ضد يک رژيم فاشيست مذهبي مبارزه مي‌کند. يک ديکتاتوري که بر عوامفريبي تکيه دارد. هر يک از شما شهابهاي هميشه روشني هستيد که بر پيکر جانيان رژيم آتش مي‌افکنيد.

من به‌عنوان يک هنرمند آزاديخواه و متعهد ايراني که خواهان سرنگوني تمام و کمال رژيم جمهوري اسلامي و نظام ولايت‌فقيه با تمام قوانين آن است، با وجود شما احساس غرور و سربلندي مي‌کنم. احساس غرور و سربلندي زيرا که در دوراني از تاريخ زندگي مي‌کنم که کساني چون شما تاريخ سازان آنيد.


چگونه از اين راه دور به شما بگويم که من هم با شما ”حاضر، حاضر، حاضر! “ باشيد و بمانيد که ايران را تغيير خواهيم داد.

صبا جان در آخرين لحظات حياتت چه زيبا سرود ايستادگي را خواندي ...



نفس باد صبا : به قلم پدر صباي شهيد ، رضا هفت برادران
از روز 19فروردين 90 که در سفر بي‌بازگشت صبا همراه او شدم، ديگر بهار برايم رنگ ديگري دارد. آن‌ روز که شتابان حوالي ساعت 9 صبح خودم را به صبا رساندم و او را که پشت يک آمبولانس عراقي خوابانده بودند صبور و آرام يافتم، ته دلم آرام نبود
چي شده صبا؟
چيزي نيست يک تير در پايم خورده است
داشت به من دلداري مي‌داد. آن‌روز نمي‌دانستم چه سفري را با او آغاز کرده‌ام. آن‌روز همچنين نمي‌دانستم که صبا قبل از اين ديدار من يک بار تا دم مرگ رفته بود و در آخرين نفس گفته بود، «تاآخرش ايستاده‌ايم، تا آخرش مي‌ايستيم».
بعد پزشکان اشرفي توانسته بودند به مدد فداکاري چند مجاهد با خون رساني به او که تقريباً بيشتر خونش را از دست داده بود، جان تازه‌يي بدهند.
از آن روز ديگر بهار برايم رنگ ديگري دارد. سبز است، اما با سبزينه‌يي جادويي. از آن روز تا امروز که 4سال مي‌گذرد، آخرين حرفهاي صبا هم برايم معني ديگري گرفته‌اند.
همان‌طور که هر بهار در آستانه 30فروردين، روز پرواز 4قهرمان از اعضاي مرکزيت مجاهدين، آن جمله شهيد ناصر صادق ، مثل بت عيار برايم به رنگ ديگري در مي‌آيد:
«ما دماغه کشتي پيروزي را در اقيانوس خلقها مي‌بينيم»
جمله صبا هم در ذهن و ضميرم طنين ديگري مي‌گيرد، از خودم مي‌پرسم چطور آن‌روز متوجه نشدم که در تلاطم درد و در يک نفسي مرگ، او هم از «من» نگفت از «ما» گفت: ايستاده‌ايم... مي‌ايستيم...
انگار که اين حرف تنها تجديد پيمان يک مجاهد نبود، يک نگاه بود به افق دورتر. آن‌روز ما مجاهدين در اشرف محصور در چند ضلعي توطئه‌هاي ارتجاعي و استعماري بوديم. يک قلم رگبار ضرب‌الاجلهاي مالکي که به‌فرموده پدرخوانده‌اش خامنه‌اي رديف مي‌شد، قرار بود دفتر مجاهدين را و اشرف را براي هميشه ببندد، اما عجبا که امروز بعد از 4سال، هنوز «ما ايستاده‌ايم» و نه‌فقط «دماغه کشتي پيروزي» که تماميت آن را در اقيانوس خلق خودمان و خلقهاي منطقه مي‌بينيم و مي‌بينيم که چگونه تخته پاره‌هاي سفينه به گل نشسته و توفان زده نظام ولايت‌فقيه از هم مي‌گسلند.
بله امروز بيش از هميشه حضور همه شهيدان را از حنيف کبير تا ناصر صادق و از فاطمه اميني تا زهره قهرمان و گيتي سرفراز و آسيه و صبا در صفومان مي‌بينم و حس مي‌کنم.
و هربار که اين حس وجودم را پر مي‌کند، به خودم مي‌گويم آيا اين همان مفهوم «زنده‌اند و نزد خدايشان روزي داده مي‌شوند» نيست؟
آن «روزي» خدايي که به ‌يمن يک رهبري پاکباز، نسلي شده است پايدار، با هزار عزم استوار و نقطه اميد منطقه و جهان. «روزي» خدايي «ايستادن تا آخر». همان رمزي که شهيد بنيانگذار براي ابد، بر کاشي سر در ورودي سازمان مجاهدين خلق نوشت: «فدا»
براي همين حس هاست که مي‌گويم از آن‌روز 19فروردين بهار برايم رنگ ديگري دارد.
بودن و سرفراز بودن، هميشه در اوج بودن، و حلقات توطئه‌هاي سهمگين را در مهيب‌ترين توفانهاي توطئه در هم شکستن! راستي چه «روزي» يي از اين بالاتر؟
در آن سفر آخرين که با صباي مجروح به سمت بغداد مي‌رفتيم جايي که مزدور عراقي خامنه‌اي مرا صدا زد تا شانس نظام را براي کندن دو مجاهد از مقاومت، به قيمت گروگان گرفتن عواطف «پدر» براي جان «فرزند» با پيشنهاد معالجه فوري صبا به شرط... بيازمايد، وقتي پاسخ مزدور را دادم صبا پرسيد: چي مي‌گفت؟
به او گفتم. مخصوصاً هم گفتم. چون در آن صحنه هم «پدر» بايد انتخاب مي‌کرد و هم «فرزند». در کمال شگفتي صبا گفت: بابا چرا نزدي توي دهنش؟
در دلم نفس راحتي کشيدم. به آن فرزند انقلاب مريم رهايي، ايمان آوردم. ديدم که در نگاه آرامش چيزي را در افق دورتر مي‌بيند والا جان شيرين، چيزي نيست که به اين «آساني» بشود از آن دل کند.
در اين چهارسال، مي‌بينم که همين «آساني» است که مثل يک «روزي خدايي» به مجاهدين ارزاني شده است، در ليبرتي، هر چه از زمين و زمان بر سرشان بمب و موشک و توطئه مي‌بارد، چشمشان به همان دکل کشتي است و در دستشان همان اکسير حيات‌بخش «فدا»، هديه جاودانه حنيف کبير به مجاهدين.
با همين است که «ايستاده‌ايم» و «تاآخرش مي‌ايستيم».
دو سال قبل هم که خواهرانم «زهره و گيتي» با 50 سردار در رکابشان در اشرف ايستادند، همين را رقم زدند. تا آخرش ايستادند، و هنوز هم در هزار اشرف تا جاودان ايستاده‌اند.
و امروز نه تنها صبا را مي‌بينم بلکه همه آن «حاضران زنده» را هزار هزار در هزار زن مجاهد خلق، در قامت شوراي مرکزي مجاهدين مي‌بينم که هم‌چون فرشتگان آزادي مردم ايران صف کشيده‌اند و رنگين کمان رهايي‌شان از جغرافياي ميهن تا اعماق روح انسان صلاي رهايي و آزادي مي‌دهد. 

۱۳۹۴ فروردین ۱۷, دوشنبه

دکتر ملکي "حکومت اصولا به هيچ وجه به طرف حقوق مردم نمي‌رود




دكتر محمد ملکي: در بحث هسته‌اي بحث حقوق بشر جا مانده است!
 عليرغم اينکه ايران و چين در اعدام نسبت به ساير کشورهاي جهان در سال ۲۰۱۴ پيشتاز بوده آند، دکتر محمد ملکي، از بانيان کارزار لغو مجازات مرگ، در مورد افزايش اعدام‌ها در ايران به رسانه حکومتي روز مي‌گويد که حکومت بر ادامه اعدام‌ها هم اصرار دارد.
دکتر محمد ملکي، اولين رئيس دانشگاه تهران بعد از انقلاب ۵۷ و از بانيان کمپين لگام، بعد از گذشت دو سال از آغاز فعاليت آن مي‌گويد: " کارما براي کم‌کردن تعداد اعدام‌ها در ايران موفق نبوده و اجراي اين مجازات کماکان ادامه داشته است."
همزمان با فعاليت کمپين لگام، تعداد ديگري از سازمان‌ها و فعالان حقوق بشري و سياسي از قدرت‌هاي جهاني خواسته بودند تا در هر گونه گفتگو و مراوده‌اي با رژيم، موضوع حقوق بشر و به ويژه اعدام‌ها را در نظر بگيرند اما با اين حال مقامات حکومت اسلامي و طرف‌هاي مذاکره آن در گفتگوهاي مربوط به مساله هسته‌اي که در لوزان سويس جريان داشته، تاکيد کرده‌اند که در اين گفتگوها موضوع حقوق بشر مورد بحث قرار نمي گيرد.
به گفته دکتر ملکي "حکومت اصولا به هيچ وجه به طرف حقوق مردم نمي‌رود، يعني حقوق بشر را به رسميت نمي‌شناسد. چون مي‌داند و تجربه دارد که اگر مردم مقداري آزاد باشند و انتقاداتشان از حکومت را آزادانه طرح کنند، و اگر سوراخي ايجاد شود، به هيچ عنوان نمي‌توان جلو آن را گرفت. اين تجربه را از زمان شاه دارند."
آنطور که اين عضو کارزار لگام مي‌گويد مردم بايد با مبارزات خودشان با افزايش اعدام‌ها و مجازات مرگ مقابله کنند